سفارش تبلیغ
صبا ویژن











زندگی رسم خوشایندیست

این حیوونا وقتی میخوان گردو بخورن اون رو از ارتفاع زیاد کف آسفالت میندازن تا پوست سختش شکسته بشه و بعد از مغزش استفاده کنن.

دانشمندان تا بحال حدود 360 نوع صدای مختلف از این نوع حیوونا شناسایی کردن که هرکدوم هشدار برای یک چیزه.

این حیوونای باهوش در آزمایشی که روی کودکان انسان شامپانزه ها سگها و اونا انجام شد تونستن مثل کودکان انسان عمل کنن.

این حیوونا هرکدوم دو نوع گویش دارن. یکی برای صحبت با سایر همنوعانشون و دیگری برای صحبت با اعضای خانواده.

این حیوونای باهوش وقتی مرگ یکی از همنوعانشون رو میبینن همگی روی درختی جمع میشن چند لحظه سکوت میکنن و بعد همه با هم به حرکت درمیان. این مراسم تشییع اوناست.

گونه ی باهوشی از این نوع حیوونا برای تهیه غذا و کارهای دیگه از ابزاری مثل چوب قلاب استفاده میکنن.

این موجودات اونقدر باهوشن که غذاشون رو دور از چشم گروه زیر خاک دفن میکنن و برای رد گم کردن میان بین گروه و وانمود میکنن در حال مخفی کردن خوراکی هستن.

و بالاخره اینکه تیمی تحقیقاتی در سیاتل بعد از  چند سال تونستن ثابت کنن این حیوونا نه تنها انسانها رو  از هم تشخیص میدن بلکه اطلاعاتی رو که از پدر و مادر بهشون میرسه رو میتونن فرابگیرن و به نسل بعد منتقل کنن.

امشب برنامه ای از شبکه ی مستند تماشا میکردم. برنامه ی جذابی که اطلاعات بالا رو بهم داد. برنامه ای راجع به باهوشترین پرنده ی جهان. برخلاف تصورم این پرنده نه طوطی بود و نه مرغ مینا. نه کبوتر یا جغد و خفاش.

باهوشترین پرنده ی جهان همونی بود که ما سالهاست هروقت توی فیلم یا داستانی میخوایم فضا رو وهم آلود یا غمبار کنیم از اون پرنده یا صداش استفاده میکنیم.

پرنده ای به نام کلاغ.

پرنده ای که شاید سهمش از خیلی از ماها سنگی بوده یا تکه چوبی برای ترسوندن.

بدون اینکه چیزی از نبوغش بدونیم همیشه از خودمون روندیمش و حتی نخواستیم برای چند لحظه به اون چشمهای سیاه و باهوشش نگاه کنیم.

پرنده ای که هوشش دانشمندها رو به شگفتی درآورده. تا یکی از اونها توی برنامه اذعان کنه این پرنده نمونه ی شگفتی از مخلوقات خداوند قادره.

تا باعث بشه بسیاری از تیمهای محققین تحقیقاتشون رو روی این حیوون متمرکز کنن و هر لحظه به نتایج جدیدتر و جالبتری برسن.

راجع به زبان کلاغها قدرت تحلیل و تصمیمگیریشون و بالاخره دنیای پر رمز و رازی که شاید هنوز چیز زیادی ازش کشف نشده باشه.

جمله ی آخر برنامه برام جالب توجه بود:

کلاغها سالها بود که به ما نگاه میکردن. بدون اینکه متوجهشون باشیم  و حالا تازه نگاه دانشمندان متوجه اونها شده.

کلاغها رو دوست داشتم و حالا بیشتر از قبل دوست دارم. دلم میخواد اینبار که یکیشون رو دیدم بیشتر بهش دقت کنم. بیشتر زیر نظر بگیرمش تا بیشتر بشناسم این معجزه ی شگفت انگیز جهان خلقت رو.


نوشته شده در جمعه 93/1/15ساعت 2:1 صبح توسط هدیه نظرات ( ) |


 Design By : Pichak