سفارش تبلیغ
صبا ویژن











زندگی رسم خوشایندیست

چند شب پیش جای همگی خالی رفته بودیم پیتزا فروشی. دوتا پیتزا و یه ساندویچ و دوتا سیب زمینی و دوتا دوغ و یه نوشابه ی قوطی ای سفارش دادم و صورتحسابش شد 37 هزار تومن ناقابل! ازونجا که دوتا کارت ملی و ملتم داشتن نفسای آخر موجودیشون رو میکشیدن، کارت تجارتم رو که بندرت ازش استفاده میکنم درآوردم. صندوقدار که پسری حدود 10، 12 ساله بود، پنج شش تا دستگاه کارت خوان کنار دستش گذاشته بود. دستگاههایی که علیرغم تذکر مسئولین همچنان در دورترین نقطه ی مغازه ها و دور از دسترس مشتری قرار داره. کارتم رو به دستانش سپردم و کشید روی اولین دستگاه. رمز رو پرسید و دکمه رو زد. بعد چند لحظه با اعلام اینکه کاغذ فیش دستگاه تموم شده اون رو وارد دستگاه دوم کرد. دوباره رقم و رمز رو زد و خوشحال و خندون فیش رو به دستم داد. تشکرکنان سر جام نشستم و چند لحظه بعد همینطور که با شادی دسر سوپ رایگان مغازه رو میخوردم به خنده واسه خواهرم از گزارشی که توی تلویزیون دیده بودم گفتم و پیتزافروش کلاهبرداری که از کارتهای مشتریهاش ارقام چندصدهزار تومن تا چند میلیون تومن اخاذی کرده بود. در همین لحظه از بانک تجارت برام پیامکی اومد که اعلام میکرد از حسابم 37 تومن کم شده و موجودی فعلیم چهارصد هزار تومن شده. جاتون خالی پیتزا ساندویچها هم رسیده بودن و حالا با اشتها و حرارت بیشتر حرف میزدیم و مشغول تناول بودیم که احساس کردم جیبم داره میلرزه. بله برام دوباره پیامک اومده بود اونم از بانک تجارت. با بیحوصلگی گفتم اینام چندبار پیامک میفرستن؟ همینطور سرسری نگاهی بهش انداختم و باکمال تعجب دیدم نوشته 37 تومن از حساب شما کم شده و موجودی فعلیتون سیصد و شصت و سه تومنه. پیامکش دو دقیقه با یکی قبلی اختلاف زمانی داشت. چندبار خوندمش و بعد پیش مسئول مغازه رفتم. اتفاقا پسرک هم اونجا بود و دولپی ساندویچش بزرگی رو گاز میزد. براش توضیح دادم برام چه پیامکی اومده و اجازه خواست دستگاهها رو چک کنه. بعد با ابراز شرمندگی گفت: بله. دوتا دستگاه پول کم کردن از حسابتون. عذرخواهی بسیار کرد و 37 تومن رو بهم پس داد.

من شوکزده سر جام نشستم و به خیلی چیزا فکر کردم. مثلا به اینکه  اگه بجای کارت تجارتم از کارت ملیم استفاده کرده بودم که خدمات پیامکی نداره چی میشد؟ بدون اینکه بفهمم 74هزار تومن پولم بابت یه ساندویچ و دوتا پیتزا به باد رفته بود. ازون بدتر به خریدهای دیگه م توی این چندسال فکر میکردم و به دفعات بسیاری که کارتهام دچار همین مشکلات شده بودند و مغازه دار از دستگاه دیگه ای استفاده کرده بود.

تجربه ی اونشب برام تجربه ی ارزشمندی بود و همونجا بود که با خودم تصمیم گرفتم حتما با دیگرون به اشتراکش بذارم تا بعد از این همگی: «بیشتر از این حواسمون به کارت بانکهامون باشه.»


نوشته شده در پنج شنبه 93/5/9ساعت 5:3 عصر توسط هدیه نظرات ( ) |


 Design By : Pichak