سفارش تبلیغ
صبا ویژن











زندگی رسم خوشایندیست

به فروشنده می‌گویم پنج هزار تومان سوسیس بدهد. می‌پرسد چه نوعی؟ می‌گویم فرق نمی‌کند. برای گربه‌ها می‌خواهم. خنده‌اش می‌گیرد ولی زود خنده‌اش را می‌خورد. سفارش می‌کنم فقط تند نباشد دهانشان نسوزد. می‌پرسد چندتا؟ می‌گویم تعدادش مهم نیست. می‌گوید منظورم سوسیس‌ها نیست. گربه‌هاست. می‌گویم آهان! نمی‌دانم! زیادند گربه‌های کوچه‌مان! باز لبخند می‌زند. شاید فکر کرده خُلم! سوسیس‌ها را که تعدادشان چشمگیر است، می‌کِشد و پول را می‌گیرد. 700 تومن بدهکار می‌شوم. سخاوتمندانه می‌گوید بعدا بیاورم. تشکر می‌کنم و هن‌هن‌کنان، جلوی درِ خانه می‌رسم! قبل از من، پیدایشان شده! حتما از بوی سوسیس‌هاست. سه گربه‌ی سیاه، میومیوکنان دورم می‌چرخند. معلوم است توی این هوای سرد، حسابی گرسنگی کشیده‌اند. وسایلم را روی کاپوت ماشین همسایه می‌گذارم و با گوشه‌ی ناخن روکش یکی از سوسیس‌ها را پاره می‌کنم. بیخیالِ نگاه‌های متعجب چند عابر، سوسیس تکه‌تکه شده را جلویشان می‌ریزم. آنقدر گرسنه‌اند که سر هر تکه، به هم می‌پرند. ولی وقتی مطمئن می‌شوند غذا کافی هست، آرام می‌گیرند. چند دقیقه بعد سیر می‌شوند و با میومیوی قدرشناسانه‌ زیر ماشین‌ها می‌خزند تا از دسترس آدم‌ها دور باشند. آدم‌هایی که گاهی بد همسایه‌هایی برایشان می‌شوند. غافل از اینکه شاد کردن دل این همسایه‌های پشمالو چندان سخت نیست و ثوابی دارد که در هر شریعتی به آن‌ اشاره شده. خرجش شاید پول یک چیپس و پفک بشود ولی در عوض، شکم چند موجود بیگناه را سیر می‌کند. آن هم نه برای یک روز. برای روزها و روزهای متوالی.


نوشته شده در جمعه 94/11/23ساعت 5:39 عصر توسط هدیه نظرات ( ) |


 Design By : Pichak