وبلاگ :
زندگي رسم خوشاينديست
يادداشت :
خونه ي قديمي ما...
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آرزو
سلام.
تسليت بخاطر خونه.
اما خوش به حالت خونه بچگي هات رو دوست داري. من ازش زياد خوشم نمي اومد. فکر کنم هنوز هست. هميشه از سر کوچه اش رد مي شيم. آخه نزديک خونه مادربزرگم است. اما خونه قديمي مادربزرگم را خيلي دوست داشتم. مادربزرگ پدري ام را مي گويم. چند ساله که جاش يک ساختمان چند طبقه ساختند. از آن جايي که خونه مادربزرگ هام نزديک هم بود، هميشه از جلوش رد مي شيم. ياد بچگي و پدرو مادربزرگم مي افتم. آخه من خيلي خونه اون ها بودم. چيزي که آدم را بيشتر اذيت مي کنه خونه نيست. ياد عزيزاني که دوست شون داشتيم اما الان پيشمون نيستن. دنياي شيريني که داشتيم اما الان نداريم.
ياد همه خونه هاي قديمي و آدم هاي دوست داشتني که ديگه نيستن بخير.
پاسخ
آخي! خونه ي مامان بزرگ خدابيامرز من هم توي کوچه هاي تنگ و باريک خيابون توحيد بود. چقدر بازي ميکرديم توش. خدا رحمت کنه همه ي بزرگترهاي مهربون رو.