• وبلاگ : زندگي رسم خوشاينديست
  • يادداشت : يک بعدازظهر همراه با خاطرات قديمي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تکتم 
    چه غم انگيز! و البته چقدر ملموس و قابل درک.... هزار تا از اين سر رسيدها و يادداشتها و يادگاريهاي غم انگيز و نوستالژيک دارم که هر از گاهي ميرم سراغشون ولي واقعا طاقت خوندن و مرور کردنشون رو ندارم...ميفهمم چي ميگي...گاهي وقتها خاطرات آدم باعث رنج و عذابش ميشن...ولي با همه اين حرفها باز هم دلم نمياد بندازمشون دور... نمي دونم چرا! تو ميدوني؟!
    پاسخ

    شايد يه روزي به اين حرف من برسي که نگه داشتنشون هيچ فايده اي نداره. فقط باعث ميشه با ديدنشون غصه ها روي دلت تلنبار بشه و زخم دلت هميشه تازه بمونه. هميشه. هميشه...