سفارش تبلیغ
صبا ویژن











زندگی رسم خوشایندیست

دیشب جاتون خالی عروسی بودیم.

خدا قسمت همه تون بکنه در این روزهای جشن و ولادت.

از اون عروسیهای خیلی خوب بود.

به چند دلیل

اول اینکه آدمو به زحمت نمینداخت

خیلی هم زود تموم شد

یه تالار کوچیک بود با مهمونای محدود

عروس رو بگو

برعکس عروسای این زمونه که از زمان دختریاشون کمتر آرایش دارن، عروس دیشب خیلی ماه شده بود و قیافه ش متفاوت بود. چون هروقت دیده بودیمش خیلی بی تکلف و ساده بود قیافه ش.

شامش هم چند نکته داشت:

اول اینکه سلف سرویس نبود و سر میزها دیس های برنج و کباب رو آوردن.

کنارش هم روی هر میزی دوتا ظرف دسر. همین!

نکته ی جالبترش دادن ظرفهای یه بار مصرف بود به کسایی مثل بچه دارها که بچه هاشون غذاها رو تموم نکرده بودن. اینجوری از کمترین اسراف جلوگیری میشد.

و نکته ی جالبترترش امروز بود که برادرهای داماد نزدیک ظهر دم خونه ی خیلی از فامیل رفته بودن و سطل های غذا و دیسهای شیرینی رو توی ظرفهای یکبار مصرف وکیوم شده برده بودن و بقیه ی غذاها رو هم به خیریه داده بودن.

دیشب جاتون خالی عروسی بودیم.

حیف که من اصلا به جشن عروسی اعتقادی ندارم و از اون بدتر به خود ازدواج هم عقیده ای ندارم. وگرنه بدم نمیومد از یک مجلس اینچنینی بدون ریخت و ریز. اونم در جایی که اینهمه ادم گرسنه در حسرت یه قاشق از اون غذاهای خوشمزه هستن. البته من یه ایده ی ناب دیگه هم عوض گرفتن مجلس عروسی در تالار دارم و بازم حیف که هیچوقت نمیتونم عملیش کنم. گرفتن جشن عروسی توی یک خانه ی سالمندان یا مرکز نگهداری از کودکان یتیم. عالیه مگه نه؟

سرتون رو درد نیارم. روزی ما که از این عروسی سه وعده پشت سر هم چلوکباب و جوجه کباب شد.

جاتون خالی...

خدا قسمت و روزی همه تون بکنه.

انشاالله...چشمک


نوشته شده در جمعه 93/6/14ساعت 11:48 عصر توسط هدیه نظرات ( ) |


 Design By : Pichak