زندگی رسم خوشایندیست
این روزها برام روزهای شلوغیه هر روز از صبح تا بعدازظهر درگیر کار و عصرها درگیر جلسات اصلا نمی فهمم که چطور روزهام شب می شه حالیم نیست چی می خورم چی می پوشم کی می خوابم و کی بیدار می شم خواهرزاده های عزیزم رو مدتهاست ندیدم اونها هم خیلی برای دیدن خاله هدیه دلتنگی می کنند طفلیا نمی دونن خاله هدیه چقدر کار داره می خواد کارای سایتش خوب پیش بره می خواد با یه عده از بچه های داستان نویس وبلاگ معاصران رو دوباره به تکاپو بندازن تازگی کار داوری مرحله اول یک جشنواره داستانی رو به اتمام رسونده از برگزیده شدن داستانش توی جشنواره کنام انگیزه پیدا کرده و می خواد با نوشتن چندتا داستان جدید، بره تو کار چاپ کتاب می خواد شعرای کودکش رو به یه سرانجامی برسونه و... به هیشکی هیچی نگین ها! از شما چه پنهون چندوقتیه سودای فیلمنامه نویسی هم به سرش افتاده! این روزها روزهایی شلوغ ولی خوب و دوست داشتنیه. امسال پاییز رو ازهمیشه بیشتر دوست دارم
Design By : Pichak |