زندگی رسم خوشایندیست

چند شب پیش جای شما نه خالی، فرصتی دست داد تا به یکی از سایت‌های خانوادگی سرکی بکشم. همان‌ها که در صفحاتشان از انواع تبلیغ برای زیباسازی پوست و گوشت و استخوان یافت می‌شود تا دستور دقیق درست کردن سس خرمالو با عشقه‌‌ که همه‌ی راز زندگی یانگوم در سریال جواهری در قصر شده بود!

مطابق رسم این سایت‌ها، سنگینی بخش اعظمی از محتوا بر دوش چهره‌های مشهور هنرمند و ورزشکار افتاده بود. از اخبار خصوصی و عمومی زندگی‌شان گرفته تا عکس‌های اجق وجق! طوری که انگار این ابنا بشر، کاری نداشتند جز گرفتن عکس سلفی در اقسام حالات! گاهی در نمایی آن‌چنان نزدیک که زهره‌ آب می‌کرد و گاه در جمعی آنچنان شلوغ که باید با چسباندن صورت به مونیتور، تشخیصشان می‌دادی!

اسامی بعضی‌ از این افراد چهره! به گوشم هم نخورده بود! و اتفاقا چقدر زیاد عکس داشتند این بعضی‌ها! مثل بازیگرانی که به سختی می‌توانستی آن‌ها را در یک سریال دسته‌چندمی و مثلا در نقش رهگذر کنار خیابان، به یاد بیاوری. جالب اینکه باز این افراد نامشهور در عکس‌هاشان، دخترخاله، پسرعمو، خواهرزاده‌ و... را هم سهیم کرده بودند!

خیلی‌هاشان عکس‌هایی از سواحل ونیز، سنگفرش‌های پاریس، کرانه‌ی رود دانوب و... با جمله‌ای مثلا به این مضمون فرستاده بودند: «من در شاخ آفریقا! دوستتون دارم! تا همیشه!» و بعضی، با سگ‌ خانگی‌ در بغل و این جمله: «وفادار! فقط سگم هاپوکومار!»

حجم و تنوع عکس‌ها آنقدر زیاد بود که گم می‌شدی میان این همه نقش و رنگ و لعاب! میان این همه لبخندهای مصنوعی، صورت‌‌های مصنوعی، ژست‌های مصنوعی و قهرمانان مصنوعی! دلت می‌گرفت از آسمانی که چه همه ستاره دارد! ولی ستارگان بی فروغی که نوبت افولشان، نزدیک است!


نوشته شده در پنج شنبه 94/6/19ساعت 2:43 عصر توسط هدیه نظرات ( ) |


 Design By : Pichak