زندگی رسم خوشایندیست
هدیه سادات میرمرتضوی-دیروز کلاس عکاسی رفتم. مدرس کلاس مثل خیلی از آدمهای هنرمند که زیاد سرشان میشود، متواضع و صمیمی بود. اول برآوردی از سطح کلاس داشت و بعد شروع کرد به توضیح نکات آموزشی. مستطیلی کشید و به 9 قسمت تقسیمش کرد. بعد، از نقاط طلایی گفت که اگر بخواهیم روی موضوع خاصی تاکید کنیم، بهتر است سوژه آنجا قرا بگیرد. چون هفتاد هشتاد درصد آدمها چشمشان به این نقاط عادت دارد و از قرار گرفتن سوژه در قسمتهای دیگر خسته میشوند. استاد حتی از عکسهای دستهجمعی گفت که برخی اشخاص بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و علتش این است که در نقاط طلایی قرار دارند! استاد گفت قانون نقطه طلایی را میشود با افراد معمولی امتحان کرد. دستهای عکس جلویشان گذاشت تا روی هرکدام بیشتر مکث کردند، بفهمیم عکسهایی هستند که این قانون را رعایت کردهاند. حرفهای استاد، از دیروز فکرم را مشغول کرده و با دیدن هر عکسی، حواسم به نقاط طلاییاش جلب میشود. عجیب است حالا که این قانون را میدانم نگاهم به عکسها تغییر کرده و راز جذابیت خیلیهایشان را درک میکنم. فکر میکنم هنوز چقدر علم در دنیا باقی مانده که از آن بیخبرم بدون آنکه معلوم باشد چقدر فرصت برای یاد گرفتنشان دارم؟ علومی که هرچقدر بدانم تازه میفهمم هیچ نمیدانم. مصداق شعر ابن سینا که بعد سالها دانشاندوزی گفت: «دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت... یک موی ندانست، ولی موی شکافت... اندر دل من هزار خورشید بتافت... وآخر به کمال ذرهای راه نیافت...»
Design By : Pichak |