زندگی رسم خوشایندیست
هدیه سادات میرمرتضوی-دکمهی اتصال اینترنت را میزنی و غرق میشوی در هیاهوی زندگی آدمهای غریبه و آشنایی که هر کدام به اندازهی درکشان از فضای مجازی در آن فعالیت دارند. مثلا یکی فرت و فرت از خودش عکس میگیرد. در حالت خوابیدن، رانندگی، خمیازه کشیدن و غذا لمباندن و میگذارد در صفحهی شخصیاش تا عدهای آدم بیکار دربارهاش اراجیف بنویسند. یکی هم مثل آقا معلم آن روستای محروم به واسطهی اطلاعرسانیهایش در فضای مجازی، سیل کمکها را به روستایش سرازیر میکند. بازیگر مشهوری که کودکش مبتلا به اوتیسم است موجی برای حمایت از این کودکان راه میاندازد و هنرمند دیگری، با نظرسنجیهای مردم، در صفحهی رسمیاش راهکارهای اجتماعی ارائه میدهد. اسم کودکان پروانهای را اولین بار در صفحهی او خواندم تا بفهمم بیماری لاعلاجی است که فقط هزینهی پانسمان ماهیانهی هر بیمارش، یک میلیون و پانصد هزار تومان میشود. راستی که فضای مجازی دنیای عجیبی دارد. با درد پدری که کودک 10 سالهی سرطانیاش را از دست داده اشک میریزی و همزمان از خانم مبتلایی که بیماریاش را شکست داده، درس میگیری. با جدیدترین کتابهای بازار نشر آشنا میشوی و صاف و پوستکنده، نظرت را راجع به اثر با نویسندهاش درمیان میگذاری. بدون اینکه دوستت را ببینی میفهمی عید کدام شهر سفر کرده و دوست دیگرت، شب قبل در پخت اولین رولت گوشت زندگیاش موفق بوده. به واسطهی معجزهی بزرگ قرن بیست و یکم، دوست قدیمیات را که آن سر دنیا پرت شده پیدا کنی و با چند کلمهی تایپ شدهاش روی صفحهی گوشیات آنچنان روحیهای بگیری که تا روزها و هفتهها شارژ شوی.
Design By : Pichak |