سفارش تبلیغ
صبا ویژن











زندگی رسم خوشایندیست

من شش ماهه بودم و ریحانه یکسال و نیمه. مامان نشاندمان کنار دیوار و با مهربانی گفت: حالا بخندین دخترای گلم! باریک‌الله. و ما همه‌ی معصومیت کودکانه‌مان را خندیدیم. و تمام صورت ریحانه و نصف صورت من، یادگاری شد در قاب دوربین یاشیکای قدیمی. یادگاری از عکاسی دایی محسن نوجوان که هنوز خوب کادربندی نمی‌دانست. یاد آن روزها بخیر و یاد روانشاد، دایی محسن خوب و مهربان همیشه سبز و زنده باد.

 


نوشته شده در جمعه 92/5/11ساعت 7:57 عصر توسط هدیه نظرات ( ) |


 Design By : Pichak