زندگی رسم خوشایندیست
یادم آمد از زمان کودکی شادی رنگین کمان کودکی رقص پروانه نوای جویبار نغمه های بلبلان کودکی خنده های بی ریای باصفا گریه های بی امان کودکی بازی شیطان فرشته در حیاط پابه پای دوستان کودکی خوب بود و مهربان و با گذشت بی تعارف قهرمان کودکی صاف بود وپرستاره پر ز نور هرشبی ازآسمان کودکی دلنشین بودآفتاب زندگی درپناه سایه بان کودکی آخراما روزها خالی شدند ازحضورمهربان کودکی تا ابد درخاطرم سبز است و گرم کوچه باغ بی خزان کودکی درسرم مانده سوالی بی جواب اززمان ترک جان کودکی باز آیا درشبی خواهم گذشت ازخیابان زمان کودکی؟
بازهم یک شکوفه می شکفد
جلوه ازهرکنارمی آید
بعد یک مرگ درکشاکش باغ
زندگانی به بارمی آید
عرق سرد می چکد ازبرف
برجبین چروک خورده ی کوه
می تپد قلب رود با تب وتاب
دشت ازخیل نسترن انبوه
چشمه ها صاف آسمان روشن
تن خورشید گرم وبخشنده
خاک ازشوق زندگی سرشار
برلب سرخ لاله ها خنده
درچنین روزهای جوشش گل
زندگی را بیا بهاره کنیم
با سرانگشت مهربانیمان
دوستی را به هم اشاره کنیم
Design By : Pichak |